لارستان در سال 1142
چون اشرف افغان خبر ورود طهماسب قلي خان را به خاك فارس شنيد، جارچيان را به كوچه و بازار شيراز فرستاده جار كشيدند كه اهل شيراز هر كس كه تواند با عيال و بي عيال از شيراز بيرون برود كه فردا اگر مردي در شيراز يافت شود واجب القتل باشد...
و روز ديگر از قدغن اشرف افغان جماعتي كه به مساهله در شيراز مانده بودند، كشته شمشير افغان گشتند و اشرف سلطان با بيست هزار نفر سپاه افغان به زرقان پنج فرسخي شيراز رفت و نواب طهماسب قلي خان از تخت جمشيد مرودشت به جانب زرقان حركت نمود، در صحراي" اهوجر" به هم رسيده جنگ كرده، فتح از جانب طهماسب قلي خان گشته، سپاه افغان عود به شيراز نمود،
طهماسب قلي خان به زرقان رسيد و امراي افغان مانند ميا صذيق و ملا زعفران و سيدال، عود به زرقان نموده، از در استيمان در امده شرط كردند كه تمامت اسراي ايراني و يك نفر از دختران شاه سلطان حسين كه همراه اورده بودند رد نمايند و استدعا كردند كه اذن يافته، افغانان با عيال به صوب قندهار روانه شوند
و چون اين جماعت عود به شيراز نمودند، اشرف سلطان فرار كرده و به سمت لارستان رفته بود و اشرف سلطان برادر خود را با خزانه بسيار از جانب دريا روانه بصره مي نمود كه جماعتي از ده نشينان لارستان خبر يافته، برادر اشرف را كشتند و خزانه را بردند و اهل شهر لار هجوم اورده افغاناني كه به حكومت مشغول بودند كشتند.
چون اين اخبار به اشرف رسيد قطع اميد از همه جا نمود و به واسطه امدادي كه در وقت امدن به ايران از اهل سيستان ديده بود، باز به اميدواري به جانب سيستان روانه گشت و از هر جا عبور نمود سر راه را بر او گرفته انچه توانستند از اموال او را بردند تا كارش به جايي رسيد كه با دو نفر از مخصوصان خود در بيابان سرگردان بود كه در بين، ابراهيم نام غلام مير حسين، برادر شاه محمود افغان به او رسيده، او را بكشت و سرش را با قطعه الماس بسيار بزرگي به امير حسين رسانيده و امير حسين ان الماس را به دربار شاه طهماسب روانه داشت.
:: موضوعات مرتبط:
تقويم لارستان بزرگ ,
,